شما اینجا هستید: سایت مهندسی زلزله > مقالات > مقالات تخصصی > مردم، دولت، زلزله

 

بازگشت به صفحه اصلی

بازگشت به بخش مقالات

مقاله: مردم، دولت، زلزله

مردم، دولت، زلزله

 

 

مردم، دولت، زلزله

مهدی وجودی

دبیر جمعیت كاهش خطرات زلزله ایران

Info@Vojoudi.com

 

 

مقدمه

سالهاست كه در كشور ایران، شاهد تكرار سناریوی زلزله بوده و هستیم. سناریویی كه با خواب و بی­خیالی شروع شده و با خواب و بی­خیالی نیز پایان می­یابد. مردم و دولتی كه در خواب غفلت نسبت به وقوع زمین لرزه هستند و پس از وقوع زلزله و خسارات بی­شمار جانی و مالی، شاهد اشك و ناله از طرف مردم و فراخوان عمومی برای ارسال كمكها از طرف دولت هستیم! در این بین مردم نه تنها خود را قربانی زلزله بلكه قربانی سیاستهای دولت در زمینه حوادث غیر مترقبه دانسته و تمام تیرهای نقصان و كم كاری را به سوی دولت و دستگاههای اجرایی نشانه می­روند. دولت نیز گاها با ارائه آمار و ارقامی كه از سوی هیچ ارگان بی­طرفی تایید و یا رد نمی­شود، اقدام به توجیه عملكرد خود نموده و خود را مبرا از هرگونه عملكرد اشتباهی می­داند. و در نهایت تمام هیاهوها با "بلا" خواندن یكسری پدیده های طبیعی، به اتمام می­رسد. و چون واكنش در مقابل "بلا" غیرممكن می­باشد، پس مردم واقعا قربانی بوده و دولت نیز واقعا بی­تقصیر می­باشد! لذا بهترین عملكرد در مقابل بلا، دعا كردن و خوابیدن است.

آنچه كه تا كنون بصورت اساسی و ریشه­ای به آن نپرداخته ایم، تعریف جایگاه و نقش واقعی مردم و دولت و ارتباطات متقابل آنها در پدیده­های طبیعی است كه تعادل نظام اجتماعی را به هم زده یا به عبارت دیگر تولید كننده بحران هستند. برای دست یابی به چنین تعاریفی، ابتدا باید بحران و شرایط حاكم بر آن را شناخت و سپس به تدوین وظایف مردم و دولت و جایگاه هر كدام پرداخت.

 

تعریف بحران

بر خلاف تصور عموم و حتی مسئولان، زلزله، سیل، طوفان و پدیده هایی مثل آنها بحران نیستند، بلكه بحران به شرایطی اطلاق می­شود كه هر كدام از این پدیده­ها به دنبال خود ایجاد می­كنند. لذا تدوین طرحهایی همچون "طرح جامع امداد و نجات" كه بر اساس بحران بودن چنین پدیده هایی بنا نهاده شده اند، زیاد مستدل و قابل قبول به نظر نمی­رسد. چرا كه این طرح­ در همان گام اول كه طرح مسئله می­باشد، درمانده است! یعنی كل طرح، در حال تلاش برای حل مساله ای است كه به درستی تعریف نشده است.

تحقیقات گسترده "جمعیت كاهش خطرات زلزله ایران" كه یك سازمان غیردولتی متخصص در زمینه زمین لرزه در كشور ایران می­باشد، نشان می­دهد كه بحرانهای پس از زلزله را می­توان در 23 بخش عمده تقسیم بندی نمود كه شرح تفصیلی هر كدام از بحرانها توسط جمعیت منتشر گردیده و نیازی به ارائه دوباره آنها نیست. در نگاه به تك تك این بحرانها متوجه می­شویم كه هر كدام از این بحرانها، مواردی هستند كه در شرایط عادی، بر اساس عرضه و تقاضای عادی در منطقه درحال تعادل نسبی هستند. ولی با وقوع پدیده­ای همچون زلزله، كلیه تعادلها به هم خورده و تقاضا بیش از میزان عرضه می­گردد.

بطور كلی، بحران عبارتست از عدم انطباق بین نیازها و منابع. اگر به عنوان مثال پوشاك یا مواد غذایی را در نظر بگیریم، در شرایط عادی سامانه های عرضه چنین نیازهایی، توانایی تامین نیازهای منطقه را دارند. ولی با وقوع زلزله و با تخریب مسیرهای مواصلاتی، انبارها و پایانه های عرضه، مانند فروشگاهها، توزیع چنین محصولاتی عملا متوقف می­گردد؛ در نتیجه تعادل بین عرضه و تقاضا كاملا به هم می­خورد.

نكته قابل توجه در بحرانهای پس از زلزله، محلی و منطقه­ای بودن این بحرانها می­باشد. برخی از بحرانهایی كه در ایران شاهد آن هستیم، تعریفی كاملا متفاوت با سایر كشورها دارد. برای مثال در كشوری مانند ایالات متحده، به هنگام بروز زلزله، تمام افراد اقدام به خروج از محل آسیب دیده می­نمایند و این باعث می­شود تا جریان عمده ترافیك از محل حادثه دیده به سمت خارج باشد. این در حالی است كه در كشور ایران به دلیل برخی عوامل، همچون عدم وجود ایمنی لازم و احساس نوع دوستی، نه تنها ساكنان آسیب دیده محل را ترك نمی­كنند، بلكه شاهد ورود سیل اتومبیلهایی هستیم كه وارد منطقه می­شوند. بدین ترتیب، تعریف بحران مسیرهای مواصلاتی چیزی است كه باید با مطالعه شرایط حاكم بر كشور انجام پذیرد و نمی­توان چنین تعاریفی را از كشورهای دیگر وارد نمود.

 

وضعیت كنونی مدیریت بحران

مدیریت بحران عبارتست از كنترل شرایط متزلزلی كه با وقوع بحرانها ایجاد می­شود. پروسه مدیریت بحران شامل كاهش تقاضا، افزایش عرضه و برنامه ریزی و نظارت بر فرماندهی بحران است. از كل پروسه مدیریت بحران در ایران تنها به جزء افزایش عرضه توجه شده است و سایر موارد بدون كوچكترین توجهی كاملا به فراموشی سپرده می­شود. در زلزله های گذشته فقط شاهد اعلان عمومی برای ارسال كمكها به مناطق زلزله زده بوده­ایم كه این قسمت نیز آنچنان بدون برنامه ریزی انجام می­پذیرد كه درصد بسیار زیادی از كمكهای ارسالی داخلی و خارجی به دست نیازمندان واقعی نمی­رسد.

مدیر بحران كسی است كه دارای تخصص و اختیارات كافی بوده و قبل از بروز حوادث غیرمترقبه با تمام امكانات موجود سخت افزاری و نرم افزاری برای تك تك بحرانهای ناشی از زلزله كشور را آماده نماید. امكاناتی همچون ایمن سازی، مقاوم سازی، ساخت و ساز صحیح، برنامه ریزی تخصصی، آموزش مردمی و افزایش سطح آگاهی عمومی، تعلیم اكیپهای امداد و نجات حرفه ای دولتی و غیردولتی، و سایر اقدامات كه منجر به مدیریت صحیح بر بحران و كنترل آن می­شود.

در كشور ایران، همانند بسیاری از ساز و كارهای موجود در كشور، مدیریت بحران منحصر به حیطه دولتی می­گردد و دولت خود را قیم مردم در این امر می­داند. قیم مردم بودن در زمینه زلزله، حاصلی جز متهم شدن دولت نخواهد داشت! در امر مدیریت بحران، چه در مرحله كاهش تقاضا، و چه در افزایش عرضه، مردم نقش اصلی را بازی می­كنند؛ این مردم هستند كه با همت عالی خود كمكهای خود را به محل حادثه دیده ارسال میكنند، این مردم هستند كه در منطقه آسیب دیده می­توانند با آموزشهایی كه از قبل دیده اند، نیازهای اولیه خود از قبیل ایمنی، و جان پناه موقت را تامین نموده و زنده یابی اولیه را انجام دهند. مسیری كه ابتدا و انتهای آن به مردم ختم می­شود، چگونه می­تواند بدون بازی دادن خود آنها طراحی گردد.

متاسفانه وضعیت كنونی هیچ گونه افق روشنی را در زمینه درگیركردن گروههای غیردولتی و مردم در امر مدیریت بحران نشان نمی­دهد. حال ببینیم كه جایگاه واقعی مردم و سازمانهای مردمی در امر زلزله به چه ترتیبی می­تواند باشد و دولت با در حاشیه قرار دادن این گروه عظیم چه پتانسیل بزرگی را از دست می­دهد و چقدر بار منفی كم كاری و اتهاماتی از این قبیل را برای خود ایجاد می­كند.

 

جایگاه مردم در بحران

در برنامه­ای كه از سوی ستاد حوادث غیر مترقبه وزارت كشور تحت عنوان "طرح جامع امداد و نجات" به منظور اجرا در نظام مدیریت بحران كشور تدوین گردیده است، باز هم شاهد تكرار اشتباهات گذشته هستیم. این طرح از دو جنبه قابل توجه است، اولا اینكه با دیدی كاملا بلا محور تهیه شده و دوما مردم كوچكترین نقشی در آن ایفا نمیكنند.

دید بلا محور، بدین معنی است كه پذیرفته شده كه زلزله باعث ایجاد خسارت، ویرانی، و مرگ می­شود و سپس بر اساس چنین تصور و دیدگاهی اقدام به برنامه ریزی برای جابجایی مجروحان و درگذشتگان می­گردد. با وجود اینكه برنامه ریزی برای چنین شرایطی لازم است ولی جایگاهی خارج از ستاد حوادث غیرمترقبه و در حد هلال احمر و چنین سازمانهایی دارد. این بدین مفهوم است كه معاونت عمرانی وزارت كشور، كوچكترین تلاشی را در زمینه تشویق در جهت ساخت سازه های ایمن و مقاوم سازی نداشته و برنامه ای برای چنین هدفی برای خود اتخاذ ننموده است.

از سوی دیگر، در این طرح، تنها چیزی كه مشاهده می­شود، مبحث مدیر بودن و ریاست است. یعنی در چنین طرحی عنوان تمام وزیرها وافراد اجرایی دولتی به عنوان مدیران حاضر در ستاد حوادث غیر مترقبه ذكر شده است.

غافل از اینكه مدیریت بر بحران یك وظیفه تخصصی است و باید افرادی وارد چنین جایگاهی شوند كه كاملا در مورد بحرانها و مدیریت بر آنها مطالعات كافی داشته باشند و فقط با تكیه بر عنوان و جایگاه نباید چنین وظیفه ای بر عهده فردی گذاشته شود. در این طرح، نه تنها افرادی به هنگام بحران باید مدیریت كنند كه كوچكترین تخصصی در زمینه مدیریت بر بحران ندارند و دستور كار مشخصی برای آنها وجود ندارد، بلكه افرادی كه باید به فرمان این مدیران باشند نیز به هیچ عنوان آشنایی قبلی با آنچه كه باید انجام دهند ندارند.

باید بپذیریم كه هر فرد به هنگام بحران، بهتر از هر مدیری می­تواند جان خود و خانواده خود را حفظ كند به شرطی كه آموزشهای اولیه را دیده باشد. برای مثال محله ای را فرض كنید كه تمام افراد آن آموزشهای اولیه همچون نحوه عملكرد هنگام زلزله، نحوه تامین امنیت منطقه، زنده یابی اولیه، و ایجاد سرپناه موقت را دیده باشد، دیگر سرباری برای نیروهای عملیاتی امداد و نجات نخواهد بود و می­تواند بیشترین هماهنگی را با چنین نیروهایی داشته باشد.

بر اساس تجربه های آموزشی جمعیت، چنین آموزشهایی نه تنها نیازمند هزینه بسیار اندكی است بلكه كاملا عملی بوده و نتایج بسیار زیادی را ایجاد می­كند. ولی با این حال دولت تا كنون هیچ گونه طرح مدونی را برای آموزش مردمی ندارد و در تمام مدتی كه با وزارت كشور و یا دبیرخانه پیشگیری و مدیریت بحران ریاست جمهوری ارتباط داشته ایم، كوچكترین صحبتی از آموزشهای عمومی به میان نیامد.

در مورد گروه­های امداد و نجات، باید توجه نمود كه اساس چنین تیم هایی، داوطلبانه بودن فعالیت آنها می­باشد. افرادی كه علاقه مند به انجام چنین فعالیتهایی هستند و با توجه به تخصص فردی هر یك از آنها، در كنار هم جمع می­شوند و چنین تیمهایی را ایجاد می­نمایند. در سایر كشورها، گروههای كوهنوردی از مهمترین گروههایی هستند كه با توجه به توانایی های فردی و تجهیزاتی كه در اختیار دارند، با سپری كردن دوره های آموزشی خاص، تیم های امداد و نجات محلی را تشكیل داده و در زمان بروز حادثه با هماهنگی با سایر گروهها، به محل آسیب دیده وارد می­شوند.

در كشور ایران، با وجود حضور گروههای كوهنوردی متعدد، شاهد حضور این افراد در حیطه امداد و نجات نبوده ایم. و این شاید یكی از بزرگترین وظایف دولت باشد كه با برنامه ریزی صحیح و حمایت خود از چنین گروههایی، آنها را تبدیل به تیمهای امداد و نجات در حد استانداردهای بین المللی نماید. اخیرا حركتهایی در كمیته كوهنوردی شهر تبریز دیده می­شود كه در حال آماده سازی چنین تیمهایی به صورت داوطلبانه هستند كه امیدواریم با حمایتهای دولتی، هر چه زودتر شاهد ایجاد تیمی متخصص و توانا در زمینه آوار برداری و نجات باشیم.

 

جمع بندی

زمین لرزه منجیل نقطه عطفی در مبحث علم مهندسی زلزله در كشور ایران بود و اكنون، پس از زمین لرزه ویرانگر بم، باید نقطه عطفی در مدیریت كلی زلزله و سایر پدیده های طبیعی ایجاد گردد. زمین لرزه بم نشان داد كه چقدر رده مدیریتی كشور، به هنگام بروز بحرانها می­تواند آسیب پذیر باشد. و اینكه برنامه هایی كه تا كنون بدین منظور تهیه و تدوین شده بودند، هیچ كدام متناسب با نیازهای كنونی كشور ایران نیستند و نمیتوان با تكیه بر برنامه های موجود، روند فرماندهی بحران و مدیریت بحران را پیش برد.

حلقه گم شده در چرخه مدیریت بحران كشور، "مردم" هستند كه دولت كمترین توجهی را به منظور دخیل كردن افراد در این حلقه نداشته است و تجربه نشان داد كه "مدیریت بحران دولتی" نمی­تواند كارایی خوبی داشته و جوابگوی نیازهای كشور پس از زلزله باشد.

پیشنهاد می­شود با توجه به اینكه مدیریت بر بحران، یك فرایند عظیم و در حد اختیارات دولت می­باشد و اصولا فقط دولت توانایی تدوین و اجرایی نمودن طرح هایی در این وسعت را دارد، ولی چنین طرح هایی باید با محور قرار دادن مردم پایه ریزی گردد. معتقدیم تا زمانی كه كسی نخواهد در سازه ای نا امن زندگی كند، كسی برای او چنین ساختمانی را نمی­سازد. لذا مهمترین و اولین گام در مدیریت بحران، آموزش در سطح عمومی، برای بالابردن دانش مردمی و آگاهی عمومی است تا بدین ترتیب مردم خود ناظر بر بخشی از فعالیتهای ساخت و ساز باشند.

آنچه كه مهمتر از همه می­نماید، آموزش روستاییان كشور است. باید توجه نمود كه منازل روستایی توسط خود آنها ساخته می­شود و با كمترین آموزشهای اولیه می­توان نتایج باور نكردنی در جهت ایمنی مناسب ساختمانهای روستایی با همان مصالح موجود بدست آورد. جمعیت طرحی را تحت عنوان "كاروان زلزله" جهت آموزش روستاییان تهیه نموده است كه امیدواریم با حمایتهای دولتی و مردمی، تنها در حد یك طرح نمانده و به مرحله اجرا برسد.

منابع:

1. مهدی وجودی، علیرضا سعیدی. نقش سازمانهای غیردولتی در كاهش خسارتهای ناشی از زلزله، شماره 15 ماهنامه راه و ساختمان، آبان 1383

2. پایگاه اطلاع رسانی جمعیت كاهش خطرات زلزله ایران، www.EHRSI.com

3. جمعیت كاهش خطرات زلزله ایران، "آشنایی با بحرانهای پس از زلزله در ایران"، تابستان 1383

 

 
 
 

هر گونه کپی برداری بدون اجازه صاحب اثر ممنوع است. Info@Vojoudi.com